مریم هادی لوئی


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : پنج شنبه 11 مهر 1392
بازدید : 1139
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "ذهن مریض" از شاعر "مریم هادی لوئی"

ذهن اگر مریض نباشد
درک این همه گل پژمرده ممکن نیست!
بگو میان این همه اوراق تا خورده ی لعنتی
دنبال کدام مکتوب گذشته ای؟
بگو سرمای پشت پنجره چرا این همه قدرتمند است؟
در وهم تو هزار ذبح بی دلیل انجام می شود
بگو چرا این همه قربانی زیر پاهای کبود من است؟
ذبح اگر خاطره ای باشد همین دو سه کوچه پایین تر
پس چرا مدام میخ طویله اش را بر در خانه ی ما می زند؟
چرا کلون در خانه ی ما فقط به ضجه صدا می دهد؟
بگو این همه انرژی، این همه تابش از جانب من و تو کجا دفن می شود؟
گورستان انرژی ما کجاست؟
تابش و انعکاس آن در پی تابشش کجا می افتد؟
چه نارواست این بی بنیادی!!
چه تلخ است این لقمه ی زندگی!!
مثل چرخاندن زغال قلیان،داغ
مثل صدای بیمار روبه موت،ضجرآور
مثل گره خوردن دو دست مرده،بی حس
کاش چشم ها می فهمیدند همیشه دستشان خوانده می شود...





:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: تلخ , شیرین , زندگی , ,
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








اگر که سن را عروس بدانیم و اندیشه را داماد این زفاف را اویی می شناسد که حافظ را بستاید (گوته)

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

RSS

Powered By
loxblog.Com